تابوت غم
علی اصغر تو رفتی و مرا خونین جگر کردی
نشان تیر کین گشتی ز غم خاکم بسر کردی
لبان خشک خود وا کن، بنوش از شیرۀ جانم
تو خاموش از نوا گشتی و ما را نوحه گر کردی
سر گهواره ات بیدار بودم تا سحر مادر
تو این گهواره را تابوت غم اندر نظر کردی
به روی دامن آسوده بودی از چه رو مادر
ز من آزرده گشتی، با پدر میل سفر کردی
چه فرمودی که دشمن داد با پیکان جوابت را
که چون بلبل تو پرواز از سر دست پدر کردی
مداحی ماه محرم (۴)
خندگ جفا
الهی شد اصغرم ز جفا در ره تو فدا روی دست من
گل نشکفته ز باغ ولا شد ز شاخه جدا روی دست من
خیزد این نغمه، از دل جانم، ای علی جانم (۲)
الهی تو آگهی که خدا اصغرم شده این آخرین یارم
شراره برخیزد از دل من حلق چاگ علی چون به یاد آرم
گویم ای نور هر دو چشمانم، ای علی جانم (۲)
فتاد آخر بلبلم ز نوا از خَندگ جفا اندر آغوشم
به حلق خونین و خنده به لب شد به سوی جنان طفل خاموشم
مانده اندر دل، آه سورانم، ای علی جانم(۲)
قیام خونین کرب و بلا زنده تا ابد از خون اصغر شد
گواه از بهر غریبی من خون حنجر این طفل اَطهر شد
نالم از این قلب پریشانم، ای علی جانم (۲)
مداحی ماه محرم (۴)
گل شش ماه
بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من
گل نـــــــــــــازم چرا رنگت پریده لبت جــــــز اشک من آبی ندیده
بخــــــــــواب ای اصغرم بابا نیاید دگر از علقمـــــــــه اصغر نیاید
بخواب ای اصغرم شد مَشک پاره نبینی گوش هـــای بی گوشواره
علـــــــــی جان از دلم خبر نداری علی اصغر مـــــگر مادر نداری
گل ششمــــــاهه ام را حرمله چید مگر عـــــــمه گلویش را نبوسید
الهی حــــــــــرمله از غم بسوزی که دیگر حنجـــــر طفلی ندوزی
به چشم خـــویش می کردم نظاره گلوی اصــــــــغرم شد پاره پاره
مچین خـــــــــشت لحد تا من بیایم تمـــــــــــاشای رُخ اصغر نمایم
دوید او را گــــرفت با آه و زاری که ای اصغر، مگر مادر نداری
